ساختار توده‌های اوری (Quercus macranthera) در جنگل‌های استان گلستان

نوع مقاله : مقاله کامل علمی پژوهشی

چکیده

مطالعه ساختار جنگل، امروزه از مباحث مورد توجه و ضروری به‌ویژه در راستای اهداف جنگل‌شناسی نزدیک به طبیعت است. گرچه بررسی‌های ساختار جنگل به‌طورکلی در جنگل‌های کوهستانی و ارتفاعات فوقانی جنگل‌های شمال کاملاً بدیع می‌باشد، ولی شناسایی ساختار توده‌های اوری به‌عنوان جنگل‌های حفاظتی واقع در شرایط سخت کلیماتیک و حساس، امری مهم و ضرورتی انکارناپذیر است. با آگاهی و مدیریت صحیح می‌توان زمینه استقرار یک زادآوری مناسب و پایداری این رویشگاه‌ها را برای نسل بعد فراهم نمود. در این پژوهش سه منطقه از رویشگاه‌های اوری که از تخریب کم‌تری برخوردار بودند در سطح ارتفاعات استان گلستان (‌منطقه درازنو، شیرین‌آباد و لوه) انتخاب و در هر رویشگاه چهار قطعه نمونه یک هکتاری (100×100 متر) به‌صورت انتخابی تعیین و اطلاعات مربوط به ساختار جنگل در این مناطق اندازه‌گیری و ثبت شد. در هر پلات به‌منظور بررسی زادآوری، 4 میکروپلات 225 مترمربعی (15×‌15 متر) در چهار گوشه پلات تعیین گردید. در داخل میکروپلات‌ها فراوانی زادآوری در کلاسه‌های قطری و ارتفاعی به تفکیک گونه ثبت گردید. در ضمن در هر یک از توده‎ها یک پلات مستطیل شکل به مساحت 1000 مترمربع (50‌×‌20 متر) به‌عنوان شاخص کل توده برای ترسیم ساختارهای افقی و عمودی انتخاب و در هر پلات همه درختان با ارتفاع بیش از 3/1 متر آماربرداری شدند. داده‌ها با از استفاده از نرم‌افزارهای مناسب (مانند Excel‌ و SPSS) تجزیه و تحلیل و با استفاده از نرم‌افزار SVS، ساختار توده‌ها ترسیم شد. نتایج این پژوهش نشان داد که گونه اوری با حضور چشم‌گیر خود در رویشگاه 1 (منطقه درازنو‌- کردکوی) و رویشگاه 2 (ارتفاعات منطقه شیرین‌آباد- علی‌آباد‌) به‌عنوان گونه اصلی و غالب تیپ نمود می‌یابد. در رویشگاه 3 لوه، اوری به‌عنوان گونه همراه توده پراکنش دارد. توده اوری دررویشگاه 1 وضعیت بهتری نسبت به دو رویشگاه دیگر دارد به‌نحوی‌که در این رویشگاه، حداکثر تاج پوشش توده جنگلی 61 درصد (5/76 درصد سهم اوری و 5/23 درصد سهم سایر گونه‌ها)، سطح مقطع برابر‌ سینه 12/42 متر‌مربع در هکتار‌، میانگین قطر برابر‌ سینه توده 80 سانتی‌متر و میانگین ارتفاع درختان توده 5/14 متر به‌دست آمده است. نمودارهای توزیع تعداد در طبقات قطری توده‌ها نشانگر توده‌های ناهم‌سال منظم است ولی به‌جز رویشگاه 1، وضعیت دیگر رویشگاه‌ها از نظر زادآوری بسیار ضعیف و نگران‌کننده هستند. نتایج به‌دست آمده از آزمون F برای مقایسه میانگین‌های قطر برابر‌ سینه، ارتفاع درختان، حجم سرپا و رویه‌زمینی رویشگاه‌های مورد مطالعه نشان داد که در سطح 5 درصد اختلاف معنی‌داری بین رویشگاه‌ها مشاهده می‌شود.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Structure of Oak (Quercus macranthera) Forest Stands in the Golestan Province

چکیده [English]

Study of forest structure is one of the basic requirements to achieve the objectives of close to nature silvicultural treatments. The study of forest structure in northern parts of the country is a new and important approach, besides more attention should be paid on the necessity of the structure of local oak forests, due to the harsh environment and its sensitivity. For the purpose of this research, three representative sites were carefully selected after a concise field and map recognition at the Golestan province mountainous forests (Derazno, Shirinabad, and Loveh). At each site, 4 sample plots with one hectare area (100×100 m) were established according to a random systematic design. In addition, at four parts of each sample plot a subplot (15×15 m) were determined for regeneration study. At each main plot, a 20×50 m plot was also established for further study of vertical and horizontal profile. The statistical packages used for all analyses were SPSS-and SVS. Results showed that, Quercus macranthera is the dominant species at site one (Derazno, Kordkoy) and site two (Shirinabad-Aliabad). Maximum crown canopy was 61% of the total (76.5% and 23.5% for Quercus macranthera and other species, respectively). At Derazno site, a more favorable condition compared to the other sites were observed. Stand mean diameter and height were 80 cm and 14.5 m, respectively. Stands diameter distributions showed an uneven-aged shape. The main issue was the fact that the regeneration density was not enough; except for site one at Derazno. The comparison of mean diameter, height, tree standing volume and basal area by using of ANOVA, and F test, suggest a significant difference, at 1% confidebce level for various sites.