TY - JOUR ID - 3845 TI - طراحی مسیرهای چوبکشی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تحلیل سلسه‌مراتبی (AHP): (پژوهش موردی: سری یک جنگل دارابکلا) JO - پژوهش‌های علوم و فناوری چوب و جنگل JA - JWFST LA - fa SN - 2322-2077 AU - رمضانپور آذر, سیما AU - اکبری, حسن AU - لطفعلیان, مجید AD - دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری AD - استادیار دانشکده منابع طبیعی ساری AD - دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری Y1 - 2017 PY - 2017 VL - 24 IS - 3 SP - 49 EP - 66 KW - شیب طولی KW - فواصل چوبکشی KW - مسیرچوبکشی KW - نزدیک ترین مسیر KW - وزن نسبی DO - 10.22069/jwfst.2017.12095.1637 N2 - سابقه و هدف: مسیرهای چوبکشی تکمیل‌کننده شبکه حمل‌ونقل چوب محسوب می‌شوند و ارتباط تنگاتنگی با وضعیت شبکه جاده، شیوه‌های جنگل‌شناسی، روش‌های بهره‌برداری، وضعیت توپوگرافی، شیب، قابلیت‌های مکانیکی خاک و عوامل دیگر دارند. هدف از این تحقیق طراحی مسیرهای چوبکشی در پارسل‌های 22 و 23 جنگل دارابکلا با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی به همراه AHP به‌منظور عبور مسیرهای طرح‌شده از مناطق پایدار و دسترسی مناسب به سطح جنگل می‌باشد. مواد و روش‌ها: بدین منظور نقشه‌های شیب، موجودی در هکتار، تراکم آبراهه، مناطق غیرقابل‌عبور (بیرون‌زدگی سنگی و زادآوری)، خاکشناسی، جهت دامنه، زمین‌شناسی، تیپ جنگل، و ارتفاع از سطح دریا که از عوامل مهم در طراحی شبکه ریزبافت می‌باشند در این مطالعه به‌عنوان لایه‌های اطلاعاتی موردبررسی قرار گرفت و مسیرهای طراحی شده مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته‌ها: تجزیه‌وتحلیل وزن لایه‌های مختلف نسبت به هم بر اساس نظر کارشناسان، نشان داد که شیب با وزن نسبی 301/0 دارای بیشترین امتیاز و ارتفاع با وزن نسبی 029/0 دارای کمترین امتیاز می‌باشد و نسبت ناسازگاری 08/0 می‌باشد. در نهایت برای منطقه مورد مطالعه دو واریانت طراحی شد واریانت اول با طول 51/2957 متر دارای تراکم طولی 06/25 متر در هکتار و واریانت دوم با طول 85/3853 متر دارای تراکم طولی 66/32 متر در هکتار می‌باشد. بررسی وضیعت عبور واریانت های مختلف مسیر از نقشه قابلیت عبور اراضی منطقه مورد مطالعه نشان داد که در واریانت اول 54/83 درصد و در واریانت دوم 81/84 درصد از طول مسیر چوبکشی از مناطق بسیارمناسب و مناسب و 46/16 درصد از طول واریانت اول و 27/15 درصد از طول واریانت دوم از مناطق نامناسب و بسیار نامناسب عبور کرده است. مقایسه واریانت‌های طراحی شده با استفاده از روش نزدیک‌ترین مسیر نیز نشان داد متوسط فاصله هر گره تا مسیر برای واریانت اول 77/64 و برای واریانت دوم 56/45 متر می‌باشد. نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که با در نظر گرفتن فواصل چوبکشی 140 متر و با در نظر داشتن حداکثر شیب طولی مسیرچوبکشی، مثبت 25 درصد در چوبکشی رو به بالا و منفی 35 درصد در چوبکشی رو به پایین، واریانت دوم به دلیل درصد عبور بیشتر (81/84) از مناطق بسیار مناسب و مناسب و درصد عبور کمتر (27/15) از مناطق نامناسب و بسیار نامناسب و با 47/48 درصد پوشش، نسبت به واریانت اول ارجحیت دارد. نتایج حاصل از ارزیابی نزدیک‌ترین مسیر نیز نشان داد واریانت دوم به علت اینکه متوسط فاصله هر گره تا مسیر آن کمتر است بهترین توزیع را در سطح داشته است. UR - https://jwfst.gau.ac.ir/article_3845.html L1 - https://jwfst.gau.ac.ir/article_3845_e446acfb0bb00a65cbfd1e6ec82591a1.pdf ER -